انحلال شرکت ها

قوانین ثبت شرکتها

انحلال شرکت ها

قوانین ثبت شرکتها

تصفیه اموال شرکت

قانون گذار برای جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی متصدی تصفیه، از اختیارات خود، ضمانت اجرای به خصوصی تعیین نکرده است. بنابراین، در مورد این اختیارات، باید مدیرتصفیه را وکیل یا امین محسوب کرده، و تخلفات او را با قواعدی سنجید که برای وکالت یا امانت پیش بینی شده است.
یکی از وظایف ویژه مدیرتصفیه، این است که در انجام دادن وظایف خود، مصلحت شرکت و شرکا را رعایت کند. بنابراین، در انجام دادن معاملات و در مصالحه با اشخاص ثالث، نباید از آنچه بر عهده اوست، سرباز دهد. یا به عنوان مثال، اموال شرکت را در جهت منافع خود به کار برد، و یا با داشتن سو نیت آنها را به قیمتی بسیار کمتر از قیمت اصلی بفروشد، در غیر این صورت با رعایت نکردن این موارد، مسئول خواهد بود.
از وظایف دیگر عمده مدیر تصفیه، پرداخت بدهی های شرکت است. این بدهی ها را در صورتی که مسلم باشند، متصدی تصفیه پرداخت می کند. و در غیر این صورت، مدعیان برای دریافت آن باید به دادگاه رجوع کنند. چون تصفیه شرکت منحل شده است. مگر در مواردی که انحلال شرکت به دلیل ورشکستگی باشد، طبق قوانین و مقررات ورشکستگی انجام نمی گیرد. بنابراین، متصدی تصفیه این بدهی ها را به مرور و در طی مدت زمان معین پرداخت می کند. جز اینکه شرایط غیر از این باشد.
پرداخت بدهی های شرکت به هر شکلی امکان پذیر می باشد. طلب شرکت به یک طلبکار ممکن است، با بدهی شخصی اخیر به شرکت، در حدود مقررات قانون مدنی، تهاتر(دعوی باطل) شود و چون تهاتر، جبری و قهری(زوری) است، لزومی به موافقت شرکای ضامن نمی باشد.
متصدی تصفیه باید برای پرداخت دیون بعدی شرکت، یعنی دیونی که هنوز مدت آن ها نرسیده، مبالغی را نگهداری کند، و حق این را ندارد، بدون مقرر کردن مبلغی معادل این دیون، حین تصفیه کردن، چیزی از دارایی شرکت میان شرکا تقسیم کند.

نظارت بر کار مدیر تصفیه


ماده 206 قانون تجارت چگونگی نظارت بر کار مدیر تصفیه را فقط در موردی پیش بینی کرده است که در شرکتهای مختلط(سهامی و غیر سهامی)، شرکای غیرضامن اقدام به تعیین ناظر کرده باشند. حتی اگر در چنین شرکتهایی شرکای غیرضامن یک یا چند نفر ناظر را برای کنترل متصدی تصفیه معین کرده باشند، حدود اختیارات و تکالیف این نظار مشخص نیست.

در شرکت تضامنی یا نسبی، مشخص کردن یک یا چند نفر نظارت کننده بر مدیر تصفیه، امکان پذیر نمی باشد، جز این که کلیه ی شرکا آن را پذیرفته باشند. و یا اساسنامه آن را پیش بینی کرده باشد. راه حلی که خالی از اشکال نیست. بدلیل اینکه هروقت متصدی تصفیه از اختیاراتی که به او داده شده، سو استفاده کند، شرکایی که معترض هستند، راهی ندارند مگر اینکه برای جبران آنچه از دست رفته، به راه حل های حقوق عام متوسل شوند. این امر به ماهیت حقوقی رابطه ی بین شرکا و متصدی تصفیه بستگی دارد. در صورتیکه مدیر تصفیه را وکیل شرکت محسوب کنیم، شرکا، که با وکیل رابطه نقدی قراردادی ندارند، تنها می توانند با استفاده از مقررات مدنی، مسئولیت متصدی تصفیه را عنوان کنند. اما در صورتیکه متصدی تصفیه را وکیل شرکا به حساب آوریم، به دلیل این که او را منصوب کرده اند، شرکا می توانند مسئولیت او را در حدود مسئولیت وکیل و موکل عنوان کنند. در این رابطه باید گفت که، به دلیل آنکه بعد از انحلال شرکت، شخصیت حقوقی آن تا پایان تصفیه باقی می ماند، حتی اگر پس از انحلال، شرکا با توجه به ماده (203) قانون تجارت، مدیر تصفیه ای، غیر از مدیر شرکت مشخص کرده باشند، این مدیر تصفیه، وکیل شرکت، و فقط پاسخگوی شرکت موکل خود می باشد. در این صورت، بهتر بود که قانون گذار، مشخص کردن نظار را، هم برای شرکای ضامن و هم برای شرکای غیر ضامن پیش بینی می کرد، تا حقوق شرکا، در چهار چوب قواعد تصفیه، و نه با توسل به قواعد عام حقوق مدنی، قابل گرفتن باشد.

در مورد طلبکاران شرکت، اوضاع از این هم بدتر می باشد. در کل، طلبکاران هیچ گونه حق نظارتی به کار تصفیه ندارند، نه به طور مستقیم، و از راه دخالت در انتخاب متصدی تصفیه، و نه به طور مستقیم، و با انتخاب یک یا چند نفر نظارت کننده بر امر تصفیه. در مورد تخلفات مدیرتصفیه، دعوای طلبکاران، هم می توانند براساس قواعد درباره ی مسئولیت مدنی عنوان شود، و هم، در صورتی که شرایط موجود باشد، به صورت درخواست ورشکستگی شرکت در حال تصفیه.